نفس باباش فاطمهنفس باباش فاطمه، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

دل نوشته

مهربانم ای خوب یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته ، بر درمانده و شب و روز دعایش این است زیر این سقف بلند، هر کجا هستی، به سلامت باشی و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد مهربانم ای خوب یاد قلبت باشد، یک نفر هست که دنیایش را همه هستی و رویایش را به شکوفایی احساس تو پیوند زده و دلش می خواهد لحظه ها را با تو به خدا بسپارد مهربانم ای خوب یک نفر هست که با تو تک و تنها با تو پر اندیشه و شعر است و شعور پراحساس و خیال است و سرور مهربانم این بار یاد قلبت باشد یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است و به یادت هر صبح گونه سبز اقاقی ها را از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این...
2 بهمن 1391

خاطرات دي ماه

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن  ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از چشمان مهربانت زندگی چه ناشکیباست      به نام او به یاد تو سلام:سلامی به گرمی آفتاب به لطافت ابر به روشنی مهتاب و به زیبایی چشمانت،چشمانی که با یک نگاه دل هزارن مو جود را به لرزه در می آورد که یکی از انها من باشم . سلامی به نغمه شیدایی بلبلی که از سرزمین عشق و آرزوها شروع به پرواز نموده و راه طولانی و خسته کننده را با تمام وجود بال و پر زده تا پیامی برای دختري که با تمام وجود در قلب من جای دارد بیاورد و اری عشق من آن دختر تو هستی وآن پیام چیزی نیست جز اینکه با تمام وجود بگویم دوستت دارم، دوستت دارم   سلام ...
1 بهمن 1391

زيارت حضرت معصومه (ع)

عزيز دلم ، دختر پاك و معصوم من : چند روز پيش رفتيم قم و از اونجا زيارت حضرت معصومه (س) خيلي خوب و آرامش بخش بود مخصوصا براي ما كه بعد از چند وقت رفته بوديم زيارت خواهر امام رضا و خيلي بهمون چسبيد اطراف حرم يك نمايشگاه درست كرده بودن از واقعه كربلا كه خيلي زيبا بود و زحمت زيادي بابتش كشيده بودن و شما هم كه براي اولين بار بود همچين ماكتي رو مي ديدي خيلي تعجب كرده بودي و در مورد تك تكشون سوال مي پرسيدي و برات واقعه كربلا ملوس تر شده بود مخصوصا وقتي گهواره حضرت علي اضغر (ع) رو ديدي اشك تو چشمت جمع شد و گفتي : مامان اين كه خيلي كوچولو بوده پس چرا كشتنش . الهي من قربون تو كه با اين سن كم فهميدي ولي قوم الظالمين ................. عزيزم همن جا ...
19 آذر 1391

جشن درس (( نان))

  عزيز دلم ، دختر نازم :    خانمي من ديگه حسابي با سواد شدي و با گذشتن تقريبا سه ماه از مدرسه ها ديگه مي توني تعدادي كلمه رو بخوني و وقتي توي ماشين هستيم يا پلاك ماشين جلويي رو مي خوني و يا كلماتي كه روي تابلو نوشته و ما هم حسابي ذوق مي كنيم ديروز تونستي روي يك كاغذ بنويسي (( بابا دوست دارم )) و بابا هم كلي ذوق كرد ، ديگه برات بگم كه حسابي دست خطتت عالي شده و يكي از خوش خط ترين بچه هاي كلاسي واي كه چه كيفي داره يك گل كوچولو خط به اين زيبايي داشته باشه .             عسل مامان:ديروز براي ياد گرفتن درس نان همراه بچه ها و خانم معلمتون رفتيم نانوايي تا هم با طريقه درست كردن نان آشنا بش...
19 آذر 1391

ماهي كه گذشت

سلام دختر گلم : دختر كلاس اولي من ، خانم كوچولوي من اين ماهي كه گذشت اصلا فرصت نكردم برات بنويسم آ خه شما مدرسه مي ري و من هم سرم گرمه كارهاي عقب افتادم بود و ديگه فرصت نكردم برات بنويسم حالا امدم همه رو يك جا جبران كنم گل مامان .   توي اين يك ماه و اندي كه از شروع مدرسه مي گذره حسابي مشغول يادگيري و آموختن هستي الان ديگه نوشتن تمام حروف رو يادگرفتي و تو اين هفته نوشتن بابا آب و با و آ ا و ب رو به خوبي يادگرفتي و در درس رياضي هم جمع اعداد و جدول شگفت انگيز رو حسابي ياد گرفتي و هميشه با افتخار مي گي كه من ديگه با سواد شدم و مي تونم همه چيز رو بخونم و با خوشحالي به نوشتن تكاليفت مشغول مي شي اميدوارم هميشه همينطور اشتياق...
11 آبان 1391

دختر كلاس اولي من

دردونه مامان ، دختر كلاس اولي من : چقدر خوشحالم و خدارو شكر مي كنم كه دختر گلم بزرگ شده و الان رفته كلاس اول ، كلاس 1/2 واي كه باورم نمي شه كه دختر من تا چند وقت ديگه مي تون كامل بخونه و بنويسه البته الان هم وقتي توي ماشين هستيم تمام پلاك ماشين ها رو از پشت شروع مي كني به خوندن و خودت حسابي ذوق مي كني ولي بعد از اين ديگه مي توني كتاب بخوني و حتي مطالبي رو كه من برات مي نويسم رو بخوني چون الان حسابي جات خاليه كه از ميز بالا بري و بگي مامان برام بخون چي نوشتي واقعا جات خاليه صبحها ، حالا كه من صبحها تنها شدم و خونه ساكت ساكت قدرت رو بيشتر مي دونم و دلم برات حسابي تنگ مي شه و زودتر حاضر مي شم ميام پشت در مدرسه و به انتظارت صبرمي كنم تا در ...
9 مهر 1391

آغاز سال تحصیلی جدید

 خورشید مهربان       تابیده روی بام  صبحی دگر شده    ای مدرسه سلام صف بسته ایم همه     آماده در حیاط  شاداب و خنده رو     با شور و با نشاط نام خدای خوب        آغاز کار ماست هوش و توان ما       از یاری خداست با کوشش و تلاش         ای بچه زرنگ توی کلاس درس         با تنبلی بجنگ     آغاز سال تحصیلی به روايت تصوير :     فاطمه جون و دوست صميميش عطرين            &nb...
2 مهر 1391

دخترم روزت مبارك

      سلام بر تو، بانوی آب‏ها و آیینه‏ها  سلام بر تو، زیباترین مطلع غزل‏های عاشقی سلام بر نجابت دست‏ها و کرامت نگاه‏هایت «اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطمة معصومه» . . .   تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته زندگیم . . . دخترم روزت مبارک عزيز دلم روزت رو هزاران بار بهت تبريك مي گم و اميدوارم يكي از بهترين بنده هاي خدا كه حضزت معصومه (ع) هست رو الگوي خودت قرار دهي و يكي از پيروان خوبش باشي و خوشحالم كه روز ورودت به مدرسه و آغاز سال تحصيليت با يك روز خوب و مبارك هم زمان است و شما با انرژي بيشتري سال جديدت رو شروع كني...
28 شهريور 1391

دل مشغولي ها

  روزی تمام دنیا... تورا خواهند شناخت...! بس که من... ازتومی گویم! و ازتومی نویسم...!   سلام ماه آسمونم ، دختر مهربونم ، ديگه فصل تابستان هم داره كم كم تموم ميشه و دوباره فصل درس و مدرسه شروع ميشه البته شما كمي خودت رو آماده كردي يعني روي جمع كردن و نوشتن اعداد حسابي كار كردي ولي بيشترين فكرت توي اواخر تابستان نيفتادن دندون هاي قشنگت هست .چون چندتا از دوستات دندونهاشون افتاده ولي براي شما سفت و محكم هنوز سر جاشونه و هر روز مي ري جاوي آينه و مي گي مامان ببين دندونهام لق شده و وقتي من ميگم هنوز نه مي گي نگاه كن داره لق ميشه و هر روز روز شماري مي كني براي افتادنشون.      خلاصه گلم بر...
19 شهريور 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد