اولين اردو
سلام عزيز مامان چند روز پيش كه از مدرسه امدي با خودت يك رضايت نامه اورده بودي براي رفتن به سينما و من و بابا بايد زيرش رو امضاء مي كرديم هيچ كدوم از ما باورمون نمي شد كه حالا نوبت ما هست كه بايد رضايت نامه امضاء كنيم واي خداي من ديگه دخترم بزرگ شده و براي بار اول جدا از ما مي خواد بره اردو . اون روز رو كلا خيلي دختر خوبي شده بودي و هرچي ما ميگفتيم شما مي گفتي چشم به روي چشمم و شب رو هم زود خوابيدي و صبح با اولين صدا بيدار شدي و آماده رفتن به اردو من كه همش ترس اين رو داشتم كه توي ماشين حالت بد نشه آخه شما وقتي زياد توي ماشين باشي سرگيجه مي گيري و سريع حالت بد مي شه خلاصه عزيزم وقتي رسيديم مدرسه ديدم كه همه مادر ها اين اضطر...
نویسنده :
مامان
0:46