گل نازم بالاخره به خواستت رسيدي و رفتي پيش عمو پورنگ و امير محمد ، يعني من و بابا جون تصميم گرفتيم عيدي شما در روز عيد غدير رفتن به نمايشگاه اسباب بازي باشه تا اين روز عزيز هميشه در خاطرت بمونه ، وقتي هم رسيدم به نمايشگاه كلي ذوق كردي و خوشحال شدي وقتي هم رفتيم داخل ديديم اونجا پر از بچه هاي ناز همراه پدر مادراشون مشغول بازديد هستند و ما هم رفتيم طرف غرفه هاي اسباب بازي ها و بعد يك خاله مهربون صورتت رو نقاشي كرد و شما شدي موش كوچولو و بعدش رفتيم پيش عمو و امير محمد البته سرشون خيلي شلوغ بود و به خاطر ازدهام زياد بچه ها به همه نوبت عكس انداختن نرسيد ولي ما امير محمد رو دا...