نفس باباش فاطمهنفس باباش فاطمه، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات دي ماه

1391/11/1 9:08
نویسنده : مامان
582 بازدید
اشتراک گذاری

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن  ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از چشمان مهربانت زندگی چه ناشکیباست   

 

به نام او به یاد تو سلام:سلامی به گرمی آفتاب به لطافت ابر به روشنی مهتاب و به زیبایی چشمانت،چشمانی که با یک نگاه دل هزارن مو جود را به لرزه در می آورد که یکی از انها من باشم . سلامی به نغمه شیدایی بلبلی که از سرزمین عشق و آرزوها شروع به پرواز نموده و راه طولانی و خسته کننده را با تمام وجود بال و پر زده تا پیامی برای دختري که با تمام وجود در قلب من جای دارد بیاورد و اری عشق من آن دختر تو هستی وآن پیام چیزی نیست جز اینکه با تمام وجود بگویم دوستت دارم، دوستت دارم

 

سلام دختر گلم ببخشيد كه چند وقتيكه نتونستم برات از خاطرات زيبات بنويسم خوب خودت مي دوني كه اصلا فرصت نكردم حالا بهت قول ميدم كه حداقل ماهي يكبار كامل خاطراتت رو بنويسم اخه گلم كارهاي مدرست زياده و وقت ما هم كم ، حالا مي خوام برات از اتفاقات دي ماه بنويسم شكر خدا ماه خيلي خوبي رو داشتيم 

اول دي ماه و شب يلدا :شب يلدا هممون جمع بوديم خونه ماماني و آقا جون شب خيلي خوبي بود و به شما ها خيلي خوش گذشت آخه ماماني يك كرسي زيبا گذاشته بود و روش هم پر از تنقلات مورد علاقه شما و بعد همه دور كرسي جمع شديم و آقا جون برامون فال حافظ گرفت البته امسال فال حافظ رو كه باز مي كرديم لاش يك اسكناس بود به بر حسب شانس براي هركس يك جور بود ولي شانس فاطمه گلم و سما جون از همه بهتر بود و بهترين هاش نصيب شما شد و از اين بابت كلي ذوق كرديد انشاالله هميشه لبتون خندون و دلتون شاد باشه 

          به صد يلدا الهي زنده باشي / انار وسيب وانگورخورده باشي 
          اگريلداي ديگرمن نباشم، تو باشي وتو باشي وتو باشي

                            

 كرسي زيباي خونه ماماني

 

فاطمه گلم كناره كرسي يلدا 

              

هشتم دي ماه تولد بابا جون مهربون  

براي روز تولد باباجون كلي ذوق كردي و برنامه داشتي از تزيين كادو گرفته تا سورپرايز باباجون كه روي يك كاغذ نوشته بودي بابا جون دوست دارم بابا جون از اون هديه از همه بيشتر خوشش امد و به عنوان يادگاري گذاشت تو كيف پولش تا هميشه جلوي چشمش باشه ، من هم دوباره در اينجا تولد همسر مهربون و دوست داشتنيم رو بهش تبريك مي گم عزيزترين تولدت مبارك دوست دارم  

در برق آن نگاهت هر شب رهایم ای عشق ،شاعر شدم که روزی وصفت کنم من ای عشق ، چشمان پر فروغت میعادگاه عشق است ، من آسمان چشمانت را می ستانم ای عشق

 

 

چهاردهم دي ماه تولد دو سالگي پارسا جون 

چهاردهم دي ماه هم تولد كوچولو ترين عضو خانواده پارسا جون بود كه به شما بچه ها كلي خوش گذشت مخصوصا پارسا جون  چون حسابي شمع فوت كرد و سرود تللدت مبارك رو خوند و دور تادور كيك تولدش رو برامون تزيين كرد انشاالله هميشه لبش خندون باشه ، شما هم حسابي ذوق كردي چون خاله جون بهت قول داده بود اگر نوشتن اسمش رو ياد بگيري بهت يك هديه بده و شما هم تمام تلاشت رو كردي و اسم خاله رو براش نوشتي و در روز تولد پارسا جون هديه زيبايي از خاله گرفتي البته تا يادم نرفته بگم كه شما براي تولد پارسا جون دوست داشتي يك هديه ويژه بهش بدي رفتي توي اتاق و يك نقاشي زيبا براش كشيدي و زيرش با خط خودت نوشتي پارسا تولدت مبارك كه خيلي زيبا شده بود ولي متاسفانه فراموش كردم ازش عكس بندازم انشاالله سري بعد خاله جون تولدت مبارك 

 

 

 

اينم دختر گلم بعد از گرفتن هديشس از خاله جون  

 

اين هم از كارهاي مدرسه و پيشرفتت در نوشتن 

   

     

اين كار كه به كمك هم انجام داديم براي درس علوم بود 

   

 اين هم ليوان شيري كه تو مدرسه خورديد و تو خونه با هاش شكل درست كرديد  

 

 
 برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد