تابستانه
سلام دختر گلم عزیز مامان : خیلی وقته نتونستم برات چیزی بنویسم آخه رایانه یکمی خراب شده و نمی شد چیزی نوشت هرچند تو ماه رمضون هم زیاد فرصت نمی شه ولی دوست داشتم از تابستونت برات بنویسم و خاطراتت رو برات ثبت کنم. امروز یادم افتاد .... دفتر خاطراتت که خیلی وقت است چیزی در آن ننوشته ام با خودم می گویم : فکرش را بکن یک روز نیستی و او میماند و این دفتر دلم می سوزد برای تو ......... &nb...
نویسنده :
مامان
14:40