ماه رمضان و سفره افطار
گل زندگي ما :
ماه رمضان امدو حدود يك هفته هم ازش گذشت ماهي پر از خير و بركت و انسان سازي ، تو اين هفته كه ما روزه بوديم و سعي مي كرديم حال و هواي ماه رمضون رو به خونه هاي دلمون راه بديم شما هم خيلي متحول شدي البته از نوع شيطنتش ، توي اين يك هفته ماشاالله انقدر شيطوني كردي كه ديگه ما رو حسابي كلافه كردي البته فرشته كوچولوي من حق هم داري چون تابستونه و هوا هم گرم و نميشه از خونه هم كه بيرون رفت و شما تو خونه حوصلت سر ميره و ماهم كه يك كمي بي حوصله تر مي شيم و بعد از افطار هم كه حال بلند شدن نداريم كه بخواهيم با توبازي كنيم پس حسابي حق رو به تو مي ديم چه ميشه كرد شماه بايد يك كمي با ما راه بيايي حالا برات بگم از زمان افطار :
برات گفتم كه توي ماه رمضون چه جوري روزه مي گيري روزه كله مورچه اي ، خلاصه از همه شيطنتها كه رد ميشيم مي رسيم به زمان افطار كه خيلي بهش الاقه داري و درست مثل يك فرشته كوچولو شروع مي كني به كمك كردن تا ما زياد خسته نشيم ،خودت سفره مي اندازي و تمام وسايل سفره رو مثل هر سال با سليقه مي چيني و خودت هم مي شيني پاي سفره و مثل يك روزه دار واقعي لحظه شماري مي كني براي اذان ، وقتي اذان ميگن دو تا دستاي كوچولوت رو مي گيري بالا و دعا مي خوني و بعد كف دستت نمك مي زني و با گفتن بسم الله شروع مي كني به خوردن و مدام مي گي واي چقدر گشنم بود از صبح هيچ چيز نخوردم !!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا من خدا رو شكر مي كنم كه پنج ساله حضور يك فرشته كوچولو و پاك رو كنار سفره افطارمون تماشا مي كنم و به خودم مي بالم كه اين فرشته ناز از وقتي راه افتاد و تونست تعادلش رو حفظ كنه ديگه سفره افطارمون با دستهاي كوچولوش تزيين مي شه و اصلا هم اجازه نمي ده توي ماه رمضون مامان يا بابا دست به سفره بزنن برا يچيدن اون پس هزاران بار خدا رو شكر ميكنم به خاطر حضور اين دختر ناز و صد ها بار سپاس مي گم براي اينكه تن سلامت داده بهش تا خونه مارو از سكوت در بياره خدايا دوست دارم