نفس باباش فاطمهنفس باباش فاطمه، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

فاطمه در نمايشگاه اسباب بازي

1390/8/25 14:55
نویسنده : مامان
677 بازدید
اشتراک گذاری

                

گل نازم بالاخره به خواستت رسيدي و رفتي پيش عمو پورنگ و امير محمد ، يعني من و بابا جون تصميم گرفتيم عيدي شما در روز عيد غدير رفتن به نمايشگاه اسباب بازي باشه تا اين روز عزيز هميشه در خاطرت بمونه ، وقتي هم رسيدم به نمايشگاه كلي ذوق كردي و خوشحال شدي وقتي هم رفتيم داخل ديديم اونجا پر از بچه هاي ناز همراه پدر مادراشون مشغول بازديد هستند و ما هم رفتيم طرف غرفه هاي اسباب بازي ها و بعد يك خاله مهربون صورتت رو نقاشي كرد و شما شدي موش كوچولو و بعدش  رفتيم پيش عمو و امير محمد البته سرشون خيلي شلوغ بود و به خاطر ازدهام زياد بچه ها به همه نوبت عكس انداختن نرسيد ولي ما امير محمد رو داخل يكي از غرفه ها پيدا كرديم و باهاش عكس انداختيم  و شما انقدر خوشحال بودي كه صد بار بيشتر اون عكس رو نگاه مي كردي و مي گفتي باورم نميشه كه خود امير محمد بوده،چون هميشه توي تلويزيون مي ديديش ولي اينجا از نزديك ديديش و سي دي جديدشون رو خريدي و حال امروز ده بار فقط سي دي رو ديدي و همش مي گي امير محمد كه با هاش عكس گرفتم  خلاصه بعد از كلي گردش و خريد بر گشتم  خونه و من مطمئنم خاطره اين روز هيچ وقت از يادت نميره 

                   

فاطمه در نمايشگاه

                         

  فاطمه و امير محمد

           

         

 گل من در غرفه شكرستان

 

       

   

                          

اينم خانم موشه من

         

         

 

                     

  اينم غرفه بادكنك ها كه پر بادكنك قشنگ بود 

           

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

دایی حمید
25 آبان 90 16:28
سلام دایی جون اگه بدونی دلم چقدر برات تنگ شده چه عکسای قشنگی انداختی،خوش به حال امیر محمد که با تو عکس انداخته،راستی به بابات مگفتی با عمو پورنگ یه عکس مینداخت آخه اونو خیلی دوست داره،راستی گریمتم خیلی قشنگ شده،خوشحالم که روز خوبی داشتی و حسابی بهت خوش گذشته،امیدوارم که همیشه خوش باشی گل دایی.
عمه رضیه
25 آبان 90 18:18
الهییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی !!! نفستو ، چقدر جیگر شدی ، موش شدی ، کاش اونجا بودم پیشی می شدم میخوردمت !! برای فرشته کوچولوی منم نظر بذار خوشگله ، چشم براهه ، راستی مگه زهرای من دوستت نیست که لینکشو تو دوستات نذاشتی دوست دارم بووووووووووووووووووووووووس
فرناز/ مامان ریحانه
26 آبان 90 1:08
الهی هزار الله اکبر چه دختر ناز و قشنگی وقتی عکس کنار وبلاگ رو دیدم دلم رفت خیلی دختر زیبایی دارین. یادمه قبلا هم اومده بودم به وبلاگتون. واااااااااای ممنونم که صادقانه و بدون توقع لینکمون کردین.
مامان آرمان
26 آبان 90 12:30
سلام خیلییییییییییییییییییییی با گریمی که کردی ماه شدی.خوشحالم که به شما هم خوش گذشته.ما هم اونجا بودیم و در کل خوب بود.کاش قسمت میشد همدیگر را میدیدیم. شاد باشید. عکسات خیلی قشنگه.هورااااااااا دست مامان هم درد نکنه که عکسای زیبایی ازت گرفته
خاله سمانه
26 آبان 90 13:58
سلام خوشگل خاله جیگر خاله ناناز خاله موش کوچولوی خوشگلم چقدر جیگر شدی عسلم خوش به حالت که رفتی پیش عموپورنگ گریمت خیلی نازه خاله جون میبوسمت
بابا
27 آبان 90 20:23
دختر بابا یه دونه باشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد