نفس باباش فاطمهنفس باباش فاطمه، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

جشنواره آشپزي

1390/11/15 19:36
نویسنده : مامان
356 بازدید
اشتراک گذاری

 گل مامان ، ديروز جشنواره آشپزي بود و من و شما هم يكي از شركت كننده ها بوديم    و قرار بود هر كسي غذاي محلي شهرشون رو بياره ، من هم رفتيم پيش مسئول جشنواره و گفتم تهران كه غذاي خاصي نداره كه ما درست كنيم بعد گفتن مي توني قورمه سبزي ، قيمه و يا ته چين و..... درست كني كه من از ليست ته چين مرغ و ژله رو انتخاب كردم  و رفتيم براي خريد مواد اوليه و از اون روز شما تمام سعي خودت رو كردي كه به من كمك كني و مدام مي گفتي مامان ما بايد اول بشيم   و با اين صحبت هاي شما انگيزه من بيشتر ميشد خلاص ما هم ته چين مرغ و ژله گل دارمون رو آماده كرديم و رفتيم به طرف برگزاري جشنواره و وقتي اونجا تعداد زياد شركت كنندها رو ديدم اولش نا اميد شدم   ولي با روحيه هايي كه بابا جون به من داد  رفتيم و ميزمون رو چيديم و منتظر مونديم ببينيم نتيجه چي ميشه     كه با استقبال خيلي زياد خانم ها براي ديدن ژله من هم روحيم بالا رفت خلاصه انقدر از ژله ما ديدن كردن كه آخر مراسم ژله فاطمه جون و مامان به عنوان بهترين دسر انتخاب شد و يك كارت هديه جايزه گرفتيم و بعد هم از طرف مسئولين بالاتر دوتا هديه ديگر هم گرفتيم خلاصه عزيزم با كمك شما و بابا جون تونستيم موفق بشم .

البته بايد بگم من تمام اين موفقيت ها رو مديون بابا جون (همسر عزيزم ) هستم كه با كمك ها و روحيه دادن هاش باعث تشويق بيشتر من براي ياد گيري شد  

  

    اينم فاطمه جونم پشت ميز

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

زهره مامان نیایش
15 بهمن 90 20:18
قربون این دخملی و مامانی به به چه خوشمزه است یعنی معلومه که خیلی خوشمزه است تازه خوشگل هم هست دست هر سه تا تون درد نکنه هم بابایی هم مامانی هم دخملی الهی شاد باشی همیشه
دایی حمید
15 بهمن 90 22:04
سلام به فاطمه خانم گلم که با این سن کمش به مامان جونش اینقدر انگیزه داده تا بتونه توی مسابقه آشپزی موفق باشه،راستی آبجی جون ما که ازقبل می دونستیم شما خیلی هنرمندی ولی خوب شد اینو بقیه هم فهمیدن،بهت تبریک میگم و امیدوارم همیشه توی کارات درجه یک باشی و باید قول بدی ایندفعه که ما اومدیم خونتون از این دسر خوشگلت برای ماهم رونمایی کنی،البته بابای فاطمه جونم همیشه توی خوردن دسر نفر اول میشهبازم به هرسه تاتون تبریک میگم
مامان زهراجونی
16 بهمن 90 12:26
به به عجب دسری ... چقدر خوشگل و ابتکاری
دست فاطمه جون(جهت کمک کردن) و باباش(جهت میل فرمودن) و از همه مهمتر مهمتر دست گل مامان خوبش درد نکنه که اینقد هنرمندانه آشپزی می کنه
البته فکر کنم داداش طفلی نخورده باشه نه ؟!!


خاله سمانه
16 بهمن 90 18:58
به به سلام به خواهر هنرمند و با سلیقۀ خودم میبینم که حادثه آفریدی آفرین به تو و به فاطمه جونو و باباش که مشوقهای تو بودن و آفرین به خودم که انگیزۀ درست کردن این ژله رو در تو ایجاد کردم(با تشکر از خودم) به هر حال تو تکی تو بهترینی سرآشپزی خواهری
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد